هوش هیجانی یا تظاهر سازمانی؟
هوش هیجانی میتواند این ظرفیت را در افراد ایجاد کند تا بتوانند از طریق شناخت بهینه عواطف و حالات خود و دیگران به صورت کاملا آگاهانه نقش مثبت و اثرگذاری در تعاملات انسانی در سازمان ایفا کنند، این درحالی است که تظاهر سازمانی صرفا انعکاس دهنده تصویری مقطعی و ساختگی از حس همدردی و فهم متقابل است و در بزنگاهها و وقوع چالشهای سازمانی نه تنها نمیتواند به التیام تنشهای سازمانی کمک کند بلکه احساس واپس زدگی عاطفی، بروز دوگانگی رفتاری و عدم اعتماد را در دیگران تشدید میکند.
در حال حاضر بسیاری از سازمانها یکی از سنجههای روانشناختی آزمونهای استخدامی خود را سطح هوش عاطفی متقاضیان قرار میدهند و به عنوان یکی از شایستگیهای رفتاری از کارکنان خود مطالبه میکنند. با این وجود نباید فراموش کرد علارغم قابل انتقال و قابل یادگیری بودن این خصیصه، هوش عاطفی میبایست منجر به تغییر رفتار نسبتا دائمی در افراد شود و پیش نیاز آن نهادینه شدن یک الگوی رفتاری جدید در آنها است، که اگر نگوییم بسیار دشوار، ولیکن نیازمند ممارست، خودآگاهی مستمر، و مهمتر از همه پذیرش آگاهانه یک طرز تفکر جدید در افراد است. آگاهی داشتن نسبت به تفاوت و کارکرد این دو نوع رفتار میتواند در مدیریت رفتار سازمانی حایز اهمیت باشد.
کارکنان سازمان شما کجای طیف تظاهر سازمانی و هوش عاطفی قرار دارند؟
درباره مدرسه منابع انسانی ویناپ
مدرسه منابع انسانی ویناپ، آموزشگاهی پیشرو در حوزه آموزش و توسعه متخصصین منابع انسانی است که از سال 1399 کار خود را آغاز کرده و بنا دارد تا دسترسی به بهترین اساتید و نوینتر مطالب آموزشی این حیطه را برای علاقهمندان به بهترین نحو میسر نماید.
نوشتههای بیشتر از مدرسه منابع انسانی ویناپ
دیدگاهتان را بنویسید